
من که خوبم چرا باید بلا سرم بیاد !! خوب بودن و توقع اتفاقات خوب داشتن
چرا من که خوبم این بلا سرم بیاد ؟؟؟!!! دوستی چند وقت پیش پیام داد که شریک کاریم سر من رو کلاه گذاشته و پولم رو خورده و الان من باید بدهکاری بانک رو پرداخت کنم و هیچ ضمانت و چکی هم از دوستم ندارم ولی به او اعتماد کرده بودم ، و اینهم جواب اعتماد من ،
من که هر جا تونستم به دیگران کمک کردم ، من که اهل بدی نبودم ، مال مردم نخورده بودم چرا باید این بلا سرمن بیاد ؟؟ چرا خدا عدالت نداره !!!! اینهمه میخورن و میبرن و سر و مر و گنده ان ما که آدمهای درستی هستیم باید پولمون بخورن و این جواب ما باشه ، اینهم از عدالت خدا و دنیا !!!
پاسخ این دوست من کاملا روشنه : این حرف بیهوده که خیلی وقته باب شده که گفته میشه
” هرچه بکاری جهان هستی و کائنات به تو باز میگردونه “
این جمله این توقع رو ایجاد میکنه که اگر من خوب باشم و خوبی کنم باید دنیا و خدا و کائنات و این جهان هم همیشه به من خیر برسونند ، نقطه مقابل این تفکر رو هم باید دید یعنی اگر من اهل شر باشم و شر به انسانها برسونم و آزارشون بدم پس باید همین خدا و کائنات بر سر من بلای آسمانی نازل کنند و من بیچاره و بدبخت و ذلیل باشم .
در کل از اساس این تفکر اشتباهه و مثالهای نقض فراوانی میشه زد ، یه نگاه به کودکان بیچاره و بیگناه سوریه بندازیم که زیر دست چند کشور هر روز بمباران میشن و تیکه تیکه ، اینها گناهی کردند ، ظلمی مرتکب شدند که کائنات و جهان هستی این بلا رو سرشون آورده !!!!
یه نگاه به افراد خوبی بندازیم که در هواپیما سوار میشن و سقوط میکنند اینها اهل شر بودند !!! کار گناهی مرتکب شدند که مجازاتشون سقوط بوده ، اگر زلزله باعث مرگ جمعیتی از یک شهر بشه پس اینها بخاطر عذاب الهی به این عقوبت دچار شدند !!!!
اگر اینطوره یک سوال رو پاسخ بدیم ” اینهمه جنایتکار و سیاستمداران کلاشی که به اسم منافع خودشون ، به اسم کشور گشایی ، به اسم از بین بردن سلاح کشتار جمعی و…در منطقه جنگ به راه انداختند و می اندازند و کشت و کشتار میکنند و مردم بیگناه و سربازانی که مجبورند به جنگ برند و از دست سیاستهای آنها کشته میشن چرا پس سالم هستند ؟
چرا کائناتی که منتظر هست من آدم عادی خطا کنم و سریع عذاب الهی بر سر من وارد کنه بر سر اینهمه کلاه بردار ، اهل اختلاس و رانت و دزدی آشکار از پول بیت المال و اینهم جنایتکار و دیکتاتور این بلا رو نمیاره !!!
پس دقت کنیم که این قائده و باور از اساس اشتباه است که فکر کنم اگر من خوب باشم باید جهان هم همیشه خوبیها رو به من نشون بده و اگر بد بودم سریعا به مجازات اعمالم میرسم و یه بلایی بر سر من میاد .
ما انتخاب میکنیم ارزشهای اخلاقی و انسانی و خوب بودن رو فقط بخاطر ارضای نیازهای روحی و روانی خودمون که به ما احساس خوب از بودن خودمون بده نه اینکه من خوب باشم که جهان یا خدا با من حساب و کتاب کنه _ ما تلاش میکنیم اصول اخلاقی و انسانی رو اجرا کنیم اگر دنیا با ما خوب تا کرد که چه بهتر ولی اگر نکرد همین که من به راه درست و عمل درست پایبند باشم در مسیر درست حرکت کردم احساس رضایت شخصی از کارم رو برداشت کردم و همین برای من بهترین پاداش هست که بر طبق اصول درست پیش رفتم و وجدان آسوده ایی خواهم داشت.
لزومی نداره که من خوب باشم و اهل کار خیر و تصادف نکنم ، ماشین من دزد نبره ، سرم کلاه نره دچار بیماری سخت درمان یا لاعلاج نشم ، یا ورشکست نشم و الزامی هم نداره کسی که دزده، آدمکشه ، مال مردم خوره ، حتما زندگیش دچار سختی بشه یا اگر سرطان گرفت بگیم که بخاطر مال مردم خوری خدا عذایش داده و چوب خدا بوده
همچین قوانین دقیقی در این دنیا وجود نداره ، اما مهم این هست که هر انسانی پایبند به ارزشها و اصول انسانی و درست باشه و بخاطر اینها خوب بودن رو تجربه کنه ، مراقب این پیامهایی که به شکل باورهای قدیمی نهادینه شده باشیم.
پ . ن در ادامه موضوع خوب بودن و به زبان رسمی
خوب بودن ما دلیلی بر این نمیشود که دنیا هم همیشه خوبیهایش را به ما نشان دهد ، این باور از پایه اشتباه است که تصور کنم چون که من خوبم نباید وقایع ناخوشایند و تلخ در زندگی من شکل گیرد .
نباید کسی در حق من بی معرفت باشد
نباید حق من خورده شود
نباید تصادف کنم
نباید بیمار شوم
نباید ناکام گردم
بسیار انسانهای خوب و سازنده ایی که به حادثه ایی تلخ و ناگهانی یا بیماری ای وخیم از دنیا رفتند و بسیار انسانهای جنایتکاری که همچنان سرحال به زندگی ادامه میدهند .
ما اگر خوب و سازنده هستیم بخاطر حفظ ارزشهای خود به رفتار مثبت و سازنده دست میزنیم و این بزرگترین پاداش خودماست که رشد عزت نفس و احساس رضایت قلبی و درونیست نه اینکه تصور کنیم هر خوبی یا بدی ک در این دنیا در زندگی ما نقش بست نشانه پاداش یا مجازات اعمال و رفتار و کردار ماست.
خوب بودن خودمان را گره نزنیم به توقع از جهان بیرونی که همیشه اتفاقات خوب برای ما پیش آید ، خوب بودن خود را بخاطر حفظ ارزشها و انسانیت و اخلاق حفظ کنیم و بپذیریم که ممکن است خوب باشیم و اخلاق مدار و کار نیکو انجام دهیم اما باز این دنیا صحنه ناخوشیهایش را به ما نشان دهد که این طبیعت زندگانیست.